معلم در حالی که با دندان هایش چادرش را گرفته بود، ضربه ای به گوش پسرک زد و گفت :(( مگه به تو یاد ندادن وقتی بزرگترت رو تو خیابون دیدی سلام کنی ؟ ))
پسرک در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود، در انتظار سیلی دوم ماند.
پسرک پشت در کلاس نشسته بود وبا خود تکرار می کرد :((با خانم معلم شدن سه نفر . حالا صورت خانم مدیر ، خانم ناظم و خانم معلم رو می شناسم ، یعنی از این سه نفر کتک نمی خورم.))
نظرات شما عزیزان:
|